رسانه به عنوان بستری برای آموزش و آگاهیبخشی
اخبار فناوری
چکیده
در عصر حاضر، رسانهها از نقش سنتی خود به عنوان ابزارهای اطلاعرسانی و سرگرمی فراتر رفته و به بسترهایی قدرتمند و همهگیر برای آموزش و آگاهیبخشی تبدیل شدهاند. این تحول، امکان دسترسی دموکراتیک به دانش، ترویج آموزش مادامالعمر و مقابله با اطلاعات نادرست را فراهم کرده است. رسانهها از طریق قالبهای متنوعی مانند برنامههای مستند، پادکستهای آموزشی، کمپینهای اجتماعی و شبکههای اجتماعی تخصصی، نه تنها دانش رسمی را منتشر میکنند، بلکه در شکلدهی به افکار عمومی، افزایش سواد رسانهای و توانمندسازی شهروندان نقش ایفا میکنند. با این حال، چالشهایی مانند شکاف دیجیتال، انتشار اخبار جعلی و سوگیریهای رسانهای، این مسیر را با موانعی روبرو ساخته است. این مطلب با استناد به نظریات ارتباطی و مطالعات موردی، به تحلیل عمیق این نقش دوگانه (فرصتها و تهدیدها) میپردازد و بر ضرورت تقویت سواد رسانهای به عنوان یک مهارت اساسی در عصر اطلاعات تأکید میورزد.
رسانه به عنوان بستری برای آموزش و آگاهیبخشی
مقدمه: گذر از اطلاعرسانی به توانمندسازی
رسانهها، چه چاپی، چه الکترونیکی و چه دیجیتال، شریانهای اصلی ارتباطات در جامعه مدرن هستند. اگر در گذشته وظیفه اصلی آنان محدود به اطلاعرسانی و سرگرمی بود، امروزه به عنوان “رکن چهارم دموکراسی” و یکی از ارکان اصلی توسعه فرهنگی و اجتماعی شناخته میشوند. یکی از حیاتیترین نقشهای آنان در دوران ما، تبدیل شدن به یک بستر آموزشی غیررسمی و فراگیر است. این نقش، آموزش را از انحصار کلاسهای درس خارج کرده و آن را به جریانی مداوم و در دسترس برای همگان تبدیل میکند.
۱. اشکال مختلف آموزش و آگاهیبخشی رسانهای
رسانهها از طرق مختلف به ایفای این نقش میپردازند:
-
آموزش رسمی و مدرسهای: شبکههای تلویزیونی و رادیویی اختصاصی (مانند شبکه آموزش در ایران) دروس مقاطع مختلف را تدریس میکنند. این نقش به ویژه در دوران همهگیریهایی مانند کووید-۱۹ نمایان شد که “مدرسه تلویزیونی” به یک ضرورت تبدیل گردید.
-
آموزش غیررسمی و همگانی: برنامههای مستند علمی، تاریخی و طبیعتگردی (مانند مستندهای دیوید اتنبرو) دانش عمومی را غنی میسازند. برنامههای گفتگو-محور و مجلههای علمی به بررسی عمیق مسائل روز میپردازند.
-
آگاهیبخشی اجتماعی و سلامت: کمپینهای رسانهای در مورد موضوعاتی مانند پیشگیری از بیماریها (ایدز، سرطان)، سلامت روان، محیط زیست (کمپین “زمین فقط یکی است”) و حقوق شهروندی، تأثیر مستقیمی بر رفتار و نگرش جامعه دارند. این کمپینها با استفاده از چهرههای مشهور و پیامهای خلاق، reach (دسترسی) وسیعی پیدا میکنند.
-
توانمندسازی از طریق شبکههای اجتماعی: پلتفرمهایی مانند یوتیوب مملو از ویدیوهای آموزشی در زمینه مهارتهای فنی، هنری و زندگی هستند. اینستاگرام و تلگرام با ایجاد کانالهای تخصصی پزشکی، روانشناسی، حقوقی و مالی، به آگاهیبخشی به مخاطبان میپردازند.
-
ترویج سواد رسانهای: خود رسانهها میتوانند با تولید محتوا دربارهٔ چگونگی تحلیل انتقادی پیامهای رسانهای، به شهروندان در برابر دستکاری و اخبار جعلی مصونیت ببخشند.
۲. مزایا و فرصتهای کلیدی
-
دموکراتیکسازی دانش: رسانهها دانش را از انحصار نخبگان خارج کرده و برای فردی در دورافتادهترین روستاها تا یک شهروند کلانشهر قابل دسترس میسازند.
-
یادگیری مادامالعمر (Lifelong Learning): دیگر آموزش به دوره خاصی از زندگی محدود نیست. هر فردی در هر سنی میتواند برای ارتقای مهارت یا پاسخ به کنجکاوی خود از محتوای رسانهای استفاده کند.
-
جذابیت و تعاملی بودن: استفاده از مولتیمدیا (عکس، صدا، ویدیو، انیمیشن) فرآیند یادگیری را جذابتر و ماندگارتر از روشهای سنتی میکند. امکان تعامل و بازخورد در پلتفرمهای دیجیتال نیز بر کیفیت یادگیری میافزاید.
-
سرعت و بهروزرسانی: رسانهها میتوانند آخرین دستاوردهای علمی و پزشکی را در کوتاهترین زمان ممکن به اطلاع عموم برسانند.
۳. چالشها و تهدیدها
این نقش رسانه خالی از چالش نیست:
-
شکاف دیجیتال: دسترسی نابرابر به فناوری و اینترنت پرسرعت، باعث محرومیت قشرهایی از جامعه از این موهبت میشود.
-
اطلاعات نادرست و اخبار جعلی (Mis/Disinformation): همان بستری که آموزش میدهد، میتواند به سرعت شایعات و اطلاعات خطرناک را نیز منتشر کند. همهگیری کووید-۱۹ نمونه بارزی از “انفودمیک” یا همهگیری اطلاعات نادرست بود.
-
سطحینگری و کمرنگ شدن مطالب عمیق: اقتصاد توجه در رسانهها گاهی منجر به تولید محتوای احساسی و سطحی به جای تحلیلهای عمیق و زمانبر میشود.
-
سوگیری و ایدئولوژی: رسانهها ممکن است تحت تأثیر مالکان، حکومتها یا ایدئولوژیهای خاص، پیامهای آموزشی را سانسور یا جهتدار ارائه دهند.
-
کمبود سواد رسانهای در مخاطبان: بسیاری از کاربران فاقد مهارت لازم برای تشخیص منبع معتبر از غیرمعتبر، پیام مستند از تبلیغاتی و واقعیت از نظر هستند.
۴. نظریههای ارتباطی و نقش آموزشی رسانه
-
نظریه برجستهسازی (Agenda-Setting): این نظریه که توسط مک کامبز و شاو ارائه شد، بیان میکند که رسانهها میتوانند به مردم بگویند “چگونه فکر کنند”، اما به آنان میگویند “به چه چیزی فکر کنند”. بنابراین، هنگامی که یک رسانه، موضوعی مانند “بحران آب” یا “سلامت روان” را برجسته میکند، در واقع آن را در دستور کار آموزشی و آگاهیبخشی جامعه قرار میدهد.
-
نظریه شکاف آگاهی (Knowledge Gap): این نظریه اشاره دارد که با ورود اطلاعات به یک سیستم اجتماعی، قشرهای برخوردار جامعه سریعتر از قشرهای کمبرخوردار اطلاعات را جذب میکنند و thus شکاف آگاهی بین آنان بیشتر میشود. این یک هشدار جدی برای برنامهریزان است تا به دنبال راهکارهایی برای کاهش این شکاف از طریق رسانه باشند.
-
یادگیری اجتماعی (Social Learning Theory) آلبرت بندورا: بندورا معتقد بود افراد بسیاری از رفتارها و نگرشها را از طریق مشاهده مدلها در رسانهها یاد میگیرند. بنابراین، نمایش الگوهای مثبت (مانند یک پزشک دلسوز در یک سریال) میتواند اثرات آموزشی عمیقی داشته باشد.
نتیجهگیری و جمعبندی
رسانهها به عنوان کارگزاران قدرتمند آموزش و آگاهیبخشی در عصر حاضر، هم فرصتهای بیبدیلی را برای ارتقای سرمایه فرهنگی و اجتماعی جامعه فراهم کردهاند و هم تهدیدهای جدیدی را خلق نمودهاند. آینده این نقش به میزان زیادی به سه عامل بستگی دارد:
۱. تعهد حرفهای رسانهها: پایبندی به اخلاق حرفهای، دقت در انتشار اطلاعات و اولویت دادن به منافع عمومی.
۲. سیاستگذاری هوشمندانه حکومتها: تضمین دسترسی عادلانه به رسانه و اینترنت و حمایت از تولید محتوای آموزشی باکیفیت.
۳. توانمندسازی مخاطب: مهمترین حلقه این زنجیر، ارتقای سواد رسانهای در بین تمامی شهروندان است. مخاطب امروز باید بتواند به طور انتقادی با رسانه تعامل کند، منبع را ارزیابی کند و اطلاعات را تحلیل نماید.
در نهایت، رسانه به مثابه یک شمشیر دولبه است که در دستان یک جامعه آگاه، میتواند به ابزاری برای روشنگری، توانمندسازی و پیشرفت تبدیل شود و در غیر این صورت، میتواند به عاملی برای گمراهی و انفعال بدل گردد.
منابع
-
McCombs, M. E., & Shaw, D. L. (1972). The Agenda-Setting Function of Mass Media. Public Opinion Quarterly, ۳۶(۲), ۱۷۶–۱۸۷. (منبع نظریه برجستهسازی)
-
Tichenor, P. J., Donohue, G. A., & Olien, C. N. (1970). Mass Media Flow and Differential Growth in Knowledge. Public Opinion Quarterly, ۳۴(۲), ۱۵۹–۱۷۰. (منبع نظریه شکاف آگاهی)
-
Bandura, A. (2001). Social Cognitive Theory of Mass Communication. Media Psychology, ۳(۳), ۲۶۵–۲۹۹. (منبع نظریه یادگیری اجتماعی)
-
Potter, W. J. (2018). Media Literacy (9th ed.). SAGE Publications. (منبع معتبر در زمینه سواد رسانهای)
-
UNESCO. (2021). Media and Information Literacy: A Practical Guidebook for Trainers. انتشارات یونسکو در مورد اهمیت سواد رسانهای در عصر دیجیتال.

